من از آغاز یک پرواز بی احساس می ترسم!
من از تکرار انکار همین احساس می ترسم!
من از ساختن نمی ترسم من از ساختن کنار سوختن احساس می ترسم!
من از باختن نمی ترسم من از تاختن برای باختن احساس می ترسم!
من از آغاز یک پرواز بی احساس واسه تکرار انکار دل حساس می ترسم!
من از تاختن برای باختن احساس برای سوختن و ساختن کنار این دل حساس میترسم!
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسبها: من میترسم , آغاز پرواز , ساختن و سوختن , پرواز , بی احساس , اشپزی , حشرات , حیات , حوادث طبیعی ,
پرواز
تنهاست.
فرورفته در افکارش. در ميان جمعيت. جمعيتي که همه شادند و خوشحال.
ولي او را با جمعيت چه کار. آزارش به کسي نرسيده بود. ولي هر کدام از افراد اين جمعيت در غيابش چه تهمت ها که به او زده بودند و قلب او را به درد آورده بودند.
(بقیه در ادامه مطلب)
برچسبها: پرواز , بنی ادم , انسان شریف , مرگ ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد